پروردگار خوبم،یادت سرآغاز چکامه های عاشقانه ام.
نمیدانم که از کجا آغازکنم و چگونه ماجرای پروازش را با زمینیان بازگویم
تنها امیدم به آسمانیان است که تک تک احساساتم را به گوش جان نیوش داشته اند .
امروز که از خواب بیدار شدم با خودم گفتم چه خوب میشد تا مثل سالهای گذشته
دستهای گرمش را در دستهایم میگرفتم و به او روز پدر را تبریک میگفتم .
اما حالا فقط میتوانم برای پرستوهای همیشه آسمانی فاتحه بخوانم .
بابای خوبم، کجایی؟ ما آرزوی دیدار دوباره ات را داریم.
میخواهیم برای تبریک روزت برایت هدیه های آسمانی بفرستیم
ای سفر کرده ی مهربان،ما چشمان خیسمان را با یاد مهربانیهایت تطهیر داده ایم
و آرزویمان تنها وصال با توست.
همیشه شاد باشی .
فرهنگ و ادبیات فارسی...برچسب : پدر؛نایابترین گوهر هستی است, این یار آسمانی را ؛ دست وپایش را هزار بار بوسه,سزاست , نویسنده : ساسان خاکسار sasansasankhaksar بازدید : 229
پروردگار عالم؛سراغاز سخن است.
ای یگانه پروردگار جهان
که
برچسب : نویسنده : ساسان خاکسار sasansasankhaksar بازدید : 249
برچسب : مادر مقام شامخ و بسیار,والایی در عالم عرفان دارد, مادر؛یک مقام اعلای عرفانی است, نویسنده : ساسان خاکسار sasansasankhaksar بازدید : 255
بنام خالق عشق . مادر تو محبوبترین زنان عالمی و از آنجایی
که مقام شامخ تو ستودنی است؛ تو را با آن عظمت روحانی و
آن جلال عرفانی در خانه ی قلبم جای میدهم تا هزاران بار
ببوسمت و ملیونها بار ببویمت و بازهم بگویم با تمام وجودم فقط
تو را دوست دارم.
برچسب : مادر الهه ی نور و مهربانی و مقامش عرفانیست, نویسنده : ساسان خاکسار sasansasankhaksar بازدید : 304
بنام حضرت دوست.سال نو که میرسد از راه جهان به نیروی عشق جانی تازه میگیرد و جهانیان به شادباشی حلول محبت در پناه حضرت محب الجمال که محبوب عاشقان و معبود موجوداتست بسی خرسندند و رقصان ؛ و به
شکرانه ی این همه منت که باری تعال بر ما نهاده است پای خوان نعمتش پایدار مینشینیم و "با هفت سین" نوروزی ؛دل خوش میداریم.
امید که این عید نوید روزهای زیبایی باشد و طراوت تا سال ها بر سیمای نورانی خلایق مخلص و پاک فطرت جاری و ساری گردد. بهاری نیک و روزگاری متعالی برای هم وطنان و سایر جهانیان آرزومندیم.
هرآنچه درسایه سار فرهنگ دینی نیکوست؛ آمال ماو نیز دارای قداست میباشد و امیدواریم امسال هم با تدبیر عالمان وبزرگانمان شاهد روزگارانی نیکو و بهین همچون گذشته باشیم .
یاران!بیایید سال نو را با محبت بیآغازیم و قلوب خویش را به اذکار الهی آرامش دهیم. نوبهار پیامی جز رحمت بیکران حق بر جمیع خلایق دارد مگر؟ و بهاران همه عنایتی واسعه از درگاه آن ذات یگانه است تا ما زمینیان قدر دان نعمات پروردگارمان باشیم.
فرهنگ و ادبیات فارسی...
برچسب : بهارتان خجسته و عیدتان فرخنده باد, نویسنده : ساسان خاکسار sasansasankhaksar بازدید : 267
برچسب : الهی ؛ما را,در پناه لطف خویش بیامرز و بیش از پیش توفیق بندگیمان ده!, نویسنده : ساسان خاکسار sasansasankhaksar بازدید : 264
بنام,حضرت حق ؛جمیع الخصال و محب الجمال که به نور معرفتش هر طالب فیض
به کسب توفیق نایل آید و گناه و زشتی در نظرش بسی زایل .
صلوات مارا بپذیر و توفیق کسب انوار از درگاه عبودیتت نسیبمان کن.
باری در این مقال ؛مجالی چند یافتم تا در پی معنی«صدق»مطالبی چند جستار نمایم.
باشد که قبول افتد و مذاق صاحب ذوقان و اهل دل را بیاراید.
در فرهنگ معین آمده «آنست که هر چه داری بنمایی و با خدا و خلق در سر و علانیه و
زبان راست آیی».صدق؛«صفا و راستی و خلوص»است.که فرموده اند«آمنا و صدقنا»
و قدم صدق «کردار نیک»است.د ر کیمیای سعادت ؟رکن چهارم/رکن منجیان/باب سوم؛
در مقام صدق آمده است:«بدان که صدق به اخلاص نزدیک است و درجه ی وی بزرگ است
وهر که به کمال آن رسد نام وی صدیق است...رسول اکرم که/ سلام خدا بر او باد
/در پاسخ اینکه کمال در چیست؟فرمود: «گفتاربه حق و کردار به صدق» ...واین صدق
در شش چیز است که هر کس آن سه به کمال رساند صدیق است. نخست در زبان که
هرگز دروغ نگوید؛مگر به مصلحت و قصد و نیتی که برای [حقتعالی] باشد....دل از
زبان صفت گیرد؛کمال صدق [لسانی] در دو چیز است ؛
اول آنکه راست خود [عیان و بی پرده ] بگوید
و در آن تعریض نباشد و[همگان آنرا فهم کنند]...
[ مگر آنکه دروغ از برای مصلحت اندیشی]باشد
تا از درجه ی صدق نیافتد.در صلح دادن مردمان در دروغ رخصت است؛
لکن کمال آنست تا در این جای تواند تعریض کند و صریح دروغ نگوید.
پس اگر گوید چون صادق [است]قصدو نیتش برای خدایتعالی است و برای مصلحت گوید
که از درجه ی صدق نیافتد.»دومین مرحله از مراحل شش گانه ی صدق
طبق گفتار حکیم غزالی در کیمیای سعادت در رابطه عبد با معبود است.یعنی
اگر در طریق عرفان گام نهاد تمام هم و غم او وصال با معبود باشد
و دل تا زبانش را خلوص نیت فرا گیرد.اگر توبه میکند به آن واقف باشد
و با معبود خویش تا پای جان و با تمام وجود قول دهد.«کمال دوم[صدق]در مناجات
با حقتعالی است [که با خدای خویش ]صدق از خود طلب کند...صدق دوم در نیت [است]
که هر چه بدان تقرب کند جز خدای تعالی نخواهد[به آن]و[با آن]آمیخته نکند.این اخلاص بود
و اخلاص را نیز صدق گویند.»از سخن غزالی معلوم میشود که
نمازگذار صادق با حضور قلب به محراب عبادت میرود.مرحله ی دیگر« صدق »در«عزم» است
و «وفا به عزم»...پیداست که در طریق عبودیت و قرب الی الله آنچه اعتبار دارد
ثابت قدم بودن است و اگر کسی خواستار آنست که به کمال ایمان دست یابد
رمز آن صداقت همه جانبه با ذات حضرت حق است.
در رساله قشیریه /باب سی ام/آمده است:«صدق ؛ستون همه ی کارهاست...
و صدیق آن [است]که در[همه ی کارها]افعال و اقوال و احوال صادق[باشد]...
و صدق نگاه داشتن گلو [است] از حرام...ابرهیم خواص گوید:"صادق را نیابی مگر در گزاردن فریضه یا فضایلی که [بین او و معبودش است] و صادق را سه چیز بود
حلاوت و هیبت و نیکویی.».در لباب الباب مثنوی کاشفی /عین دوم/ شماره ششم/نهرپنجم/
پیرامون صدق آمده است:«سالک باید که صدق را بدرقه ی راه خود سازد
و در اقوال و احوال و احوال ان صفت را [رعایت]کند تا به درجه صدیقان رسد
چنانکه بزرگی گفته است که:دل بیارامد ز گفتار صواب|همچنانکه تشنه آرامد ز آب|صدق؛
بیداری هر حس میشود|حسها را ذوق مونس میشود|
هیچ غیر از راستی نرهاندت|داد سری راستی می خواندت|دل نیارامد ز گفتار دروغ
|آب و روغن هیچ نفروزد فروغ|...
رنگ صدق و رنگ تقوا و یقین|تا ابد باقی بود بر متقین...منبع کذب ؛هوای نفس است
و چون کسی از هوای نفس بگذرد ,جز راستی از او در وجود نیاید.خلق مست آرزویند
و هوا|زان پذیرایند کذب و حیله را...».صدق ؛کلید رهایی از جهد است.
ابو سعید ابولخیر در قسمت ششم از رباعیات خود آورده است:
«در ظلمت حیرت ار گرفتار شوی|خواهی که ز خواب جهل بیدار شوی|در صدق طلب نجات
زیرا که به صدق|شایسته ی فیض نور الانوار شوی».
عطار نیشابوری در سر آغاز کتب گرانسنگ منطق الطیر
و در مجمع مرغان چنبن آورده است که:
«همچو یوسف بگذر از زندان و چاه|تا شوی در مصر عزت پادشاه|
گر چنین ملکی مسلم آیدت|یوسف صدیق همدم آیدت|».اوحدی مراغه ای
در مثنوی جام جم و در بیان راستی و راست کرداری آورده است:
«راستی کن که راستان رستند|در جهان راستان قوی دستند |
رستگاران بلند نام شوند| کجروان نیم پخته خام شوند|
یوسف از راستی رسید به تخت |راستی کن که که راست گردد بخت|
راست گوینده راست بیند خواب|خواب یوسف که کج نشد دریاب|
چون در او بود راست کرداری|خواب او گشت قفل بیداری|
چون به نیکی درید پیرهنی|شد مسخر چو مصرش انجمنی|
پیرهن کین بود مقاماتش|دیده روشن کند کراماتش|گو بدر!بر تن نکو رفتار
|پوستین گرگ و پیرهن کفتار|دامنی را که در کشی ز هوا|این اثرها کند رواست روا|
به گزاف آنچنان عزیز نشد |که گرفتار خفت و خیز نشد|
چون خیانت نکرد با دل جفت|راست آمد هر آن حدیث که گفت|
پاکدل را زیان به تن نرسد|ور رسد جز به پیرهن نرسد|...
قول و فعل تو گر نگردد راست|هر چه خواهی نمود جمله هباست|...
آخرین یار اولیا صدق است|اولین کار انبیا صدق است|
تا نگردد درون و بیرون راست|بوی صدق از تو برنخواهد خواست|...
صادقی, هرچه جز خداست بباز!|از بد و نیک با خدا پرداز|...».
باری ختم این مقال,سخنی است گهربار از رسول صداقت و نیکی, حضرت محمد صلوات الله که فرمود:
«راستی پیشه کنید که راستی دری است از درهای بهشت و از دروغگویی بپرهیزید که دروغگویی
دری از درهای جهنمست 1987نهج الفصاحه/ ابولقاسم پاینده/انتشارات جاویدان.
فرهنگ و ادبیات فارسی...
برچسب : صدق در عرفان اسلامی, نویسنده : ساسان خاکسار sasansasankhaksar بازدید : 374
بنام تو ای آفریدگار جهان,ای مهربان مهربانان,ای ذات عشق, ای حقیقت محبت و ای محب الجمال بی مثال,از خوان نعمتت به حکمت تو روزی خوریم و به عنایتت توانی است برایمان تا عبادتت نماییم و زبانی که تحمیدیه ها بخوانیم و به لسان تضرع و خشوع کلام تسبیحت نماییم. «همه عالم جمال حضرت اوست|او جمیل و جمال دارد دوست| هم محب خود اوست هم محبوب|عشق و معشوق و عاشق نیکوست». {دیوان شاه نعمت الله ولی/دوبیتی ها/ قسمت اول}. شیخ فرید الدین عطار نیشابوری در بیان الارشاد و مناجات ختم کتاب مفتاح الاراده میفرماید:«رفیق راهمان گردان عنایت|که تا بفزایدم هر در هدایت». عنایت به گواه فرهنگ معین عبارتست از: «علم حقتعالی به مصالح امور بندگان / علم محیط الهی وعلم [ حضرت حق تعالی] به نظام وجودی جهان».همچنین در زیل عنایت ازلی ؛در فرهنگ معین آمده است که: «عنایت ازلیه همان قضای الهی است یعنی علم حق به آنچه سزاوار است هستی پذیرد.» در لغتنامه ی دهخدا در بیان عنایت الهیه آمده است که: «عنایت سابقه بر وجود اشیاء است که عین علم و عین لطف است.» انبیا و اولیای دین به سبب اینکه « پرورش یافتگان ازل» هستند{لغتنامه دهخدا} و «نقاش ازل»به آن پاکدلان معصوم بعنوان برگزیدگانش مینگرد؛ خود انساتهایی هستند که عنایت پروردگار بر بندگانند و به آن اولیای الهی و کاملان پاکی و متانت و وقار اگر بندگان تمسک کنند و سیره ی زندگانیشان را فرا راه خود قرار دهند , درمییابند که آنان بزرگترین عنایت الهی بر بندگانند. «الهی !به عنایت ازلی تخم هدایت کاشتی / به رسالت انبیا آب دادی/به معونت و توفیق پروردی/... خداوندا!سزد که اکنون سموم قهر از آن بازداری! و کشته ی عنایت ازلی را به رعایت ابدی مدد کنی!». {مناجاتنامه خواجه عبدالله انصاری/ مناجات112} پیداست عنایت به معنی تمام خود عطایی است الهی که از روزگار ازل بر بندگان از سوی حضرت حق صادر شده است. «ازل؛امتداد ظهور معنی است با صور اسما و صفات به اعتبار سقوط اضافات» و آن«زمان بی آغازو زمان بی انجام».{فرهنگ معین} و توفیق ازلی به گواه فرهنگ لغت دکتر محمد معین عبارتست از: «تأیید الهی در ازل» درامثال و حکم دهخدا آمده است: «جایی که نظر عنایت الهی نباشد,سعی مخلوق چه اثر کند الهی مرگ مصیبت نباشد! الهی طفل بی بابا نباشد!الهی دعای پدر بی اثر نباشد!الهی هیچ سفره ای یک نانه نباشد! و هر آنکس عنایت بود از خدای|همه کام آهیش آید به جای». عنایت حقتعالی مشمول روزگارانتان و توفیق رفیق راهتان.
[ جمعه نهم اسفند 1392 ] [ 13:7 ] [ ساسان خاکسار ] بنام حضرت دوست که جهان و جهانیان ,آسمان و آسمانیان ؛ همه معبودشان اوست. از دیدگاه اهل ذوق و معرفت؛ همت,«کمال مطلوب غایت آرزوست» .این یک نیروی فوق بشری است و معتقدیم تنها اهل کمال و سعادت به این گوهر والا دست مییآبند. همچنان است گفته ی شیخ اجل که فرمود: «شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا| بر منتهای همت خود کامران شدم». عرفا و اهل معارف الهی؛آنرا «توجه قلب و قصد اوبه جمیع قوای روحانیه به جانب حق برای حصول کمال خود یا برای دیگری»میدانند. این مطلب به گواه سید شریف جرجانی است .او فقیه /متکلم و محدثی است که این مطلب را در رساله ی عربی خود "تعریفات" ارائه نموده است. اسیری لاهیجی در مثنوی اسرار الشهود و در ضمن یکی از حکایات این کتاب میفرماید: «مرغ معنی صورت همت شناس |همت آید کار دینت را اساس» .در مجموعه آثار عطار نیشابوری ؛ آن قسمت از این مثنوی تمثیلی که هدهد, لب به نصیحت بلبل میگشاید و از آنجا که در این تمثیل ؛ این پرنده خبر از هر شهرو دیار دارد , به بلبل چنین میگوید که: «تو را همت به قدر هستی خویش| مرا همت به قدر از آسمان بیش». شیخ عطار در مثنوی"مظهر العجایب" قسمت دوم و در پند پدر به فرزند چنین میفرماید:«همت پستت کند پست ای پسر|همت عالیت سازد همچو زر». همت؛ یک توان و شایستگی درونی است که گاه در افراد به مقدار و اندازه کم و در برخی از آدمیان بسیار افزون است ولی "همت بلند داشتن" عامل توفیق در زندگانیست . همانگونه که فرموده اند: «همت بلند دار که مردان روزگار| از همت بلند به جایی رسیده اند». بلند همتی کوششی است که در راه وصول به حقیقت لازم و مفید فایده خواهد بود. همانگونه که حزین لاهیجی در کتاب مثنوی مسمس به خرابات و در نصیحت سلطان گوید: «قوی داردلرا و همت بلند| به همت توان گشت فیروزمند». شیخ بهایی در مجموعه کشکول " دفتر چهارم-قسمت دوم-و بخش پنجم؛ همت را عامل پیروزی و کامروایی در نبرد دانسته که میفرماید: «دشمن اگر ز پستی همت لگد زند| تو خاک راه او شو وهمت بلند کن». به سیره ی اولیای دین رجوع کنید. فیض کاشانی در غزل شماره67 خود در قسمت اول غزلیاتش چنین می فرماید: «سالک راه حق بیا همت از اولیا طلب| همت خود بلند کن سوی حق ارتقا طلب
.تکاپوی مضاعف در طریق خیرات و اخلاق نیکو ؛همواره عواملی هستند که در توفیق به تعالی و پایندگی مؤثر واقع خواهند شد . ابن یمین در قطعه ی شماره717از دیوان شعریش میفرماید:«همت بلند دار که نزد خدا و خلق|باشد به قدر همت تو اعتبار تو».
[ سه شنبه ششم اسفند 1392 ] [ 0:32 ] [ ساسان خاکسار ] بنام حضرت حق که انوارهدایت و محبت از نگاه آکنده ازالطافش مشتق گرددو این نظر لطف, بر بندگان حلاوتیبسیاراست و عنایتی است لذتبار.ای یگانه دادار هستی !مباد آنزمان که نگاهم نکنی که اگر نظرت به سویم نباشدخاکم به سر.«الهی!نسیمی دمید از باغ دوستی,دل را فدا کردیم, بویی یافتیم از خزانه ی دوستی,به پادشاهی بر سر عالم ندا کردیم, برقی تافت از مشرقحقیقت-آب و گل کم انگاشتیم,و دو گیتی بگذاشتیم-یک نظر کردی,در آن نظر بسوختیم و بگداختیم,بیفزای نظری- وین سوخته را مرحم ساز و غرق شده را دریاب».{مناجات نامه خواجه عبد الله انصاری-مناجات هفتم}.بی حمایتش زندگی فاقد معناست و بی رفاقتشدلها آکنده از افسردگی و بی یادش آسایش خوابستو خیال عبث.الهی یادت بر روانمان و رفاقتت با بندگانمستوجب استحکام امید و ایمانمان.«یارب به دو نور دیده یپیغمبر"یعنی به دو شمع دودمان حیدر"بر حال من ازعین عنایت بنگر"دارم نظر آنکه نیفتم ز نظر».{دیوان ابو سعید ابولخیر "رباعیات"قسمت سوم}آدمی که به خودش از روی کبر مینگرد در وادی معرفتچگونه سیر کند؟ جویای حقیقت,بی آلایش است.«پیر طریقت گوید نظر دو قسم است:نظر انسانی ونظر رحمانی؛نظر انسانی آنست که تو به خود نگریو نظر رحمانی آنست که حق به تو نگرد و تا نظر انسانیاز نهاد تو رخت بر ندارد نظررحمانی به دلت وارد نمیشود...یچاره و مهجور کسی که از ذکر خدا غافل باشدو از جمال نام او محروم....آن دیده که او را دید به غیر اوکی پردازد؟آن جان که با او صحبت یافت با آب و خاک چندسازد؟...خود را چه انگاری ای مسکین؟ خود انگاری راقدری نیست.خود را چه آرایی؟ خود آرایی را نویی نیست,بگذار تا زیور دل,بی تو "تو را آراید,بگذار تا دوستی حق"بی تو, تو را پسندد...ای جوانمرد!آن نفسی که از سرنیاز و گدازو سوز دل از سینه بر آید تا به حضرت اعلا رسد آنرا حجابیو مانعی پیش نیاید...خداوندا!همچون یتیم بی پدر گریانم ودر مانده در دست خصمانم-خسته ی گناهم و ...دریغا کهروزگار بر باد دادیم و شکر نعمت ولی نگذاردیم. دریغا که قدرعمر خویش نشناختیم...چون زاری و خواری آدمی به غایتخود رسد و عجز و تضرع وی ظاهر گردد؛ خداوند تدارک دل اوما را در سایت فرهنگ و ادبیات فارسی دنبال می کنید |