فرهنگ و ادبیات فارسی

ساخت وبلاگ

پروردگار خوبم،یادت سرآغاز چکامه های عاشقانه ام.

 

نمیدانم که از کجا آغازکنم و چگونه ماجرای پروازش را  با زمینیان بازگویم

 

تنها امیدم  به آسمانیان است که تک تک  احساساتم را به گوش جان نیوش داشته اند .

 

 امروز که از خواب بیدار شدم با خودم  گفتم چه خوب میشد تا  مثل سالهای گذشته 

 

دستهای گرمش را  در دستهایم میگرفتم و به او  روز پدر را تبریک میگفتم . 

 

اما حالا فقط میتوانم برای پرستوهای همیشه آسمانی فاتحه بخوانم  .

 

بابای خوبم، کجایی؟  ما آرزوی دیدار دوباره ات را داریم. 

 

میخواهیم برای  تبریک روزت برایت هدیه های آسمانی بفرستیم 

 

 ای سفر کرده ی مهربان،ما چشمان خیسمان را با  یاد مهربانیهایت  تطهیر داده ایم

 

 و آرزویمان تنها وصال با توست.

 

  همیشه شاد باشی .

فرهنگ و ادبیات فارسی...
ما را در سایت فرهنگ و ادبیات فارسی دنبال می کنید

برچسب : پدر؛نایابترین گوهر هستی است, این یار آسمانی را ؛ دست وپایش را هزار بار بوسه,سزاست , نویسنده : ساسان خاکسار sasansasankhaksar بازدید : 229 تاريخ : سه شنبه 23 ارديبهشت 1393 ساعت: 4:40

 

 

 

 

 

 

 

 پروردگار عالم؛سراغاز سخن است.

 

 

 

ای یگانه پروردگار جهان

 

 

 

که 

 

 
 
بی امدادت عالم دگرگون وآدمی سرگردان است؛

 
 

 
 
ما را یاری فرما تا در تعلیم و تعلم ,بیش از پیش بکوشیم .

 
 
 

 
 
الهی

 
 

 
 
یاریفرما تا در کسوت تعلیم و تربیت ؛خادم خلایق باشیم

 

 
 
.

 

 
 
الهی! تعلیم و تعلم عبادت است

 
 

 
 
وسعادت، ما از این موهبت تو بهرمند شدیم ،

 
 

 
 
اصرارمان در توفیق بود و اگر ما را لایق

 
 

 
 
دانستی میکوشیم تا سربلند و با عزت خدمت کنیم .

 
 
 

 
 
چه بزرگان و استادانی که

 

 
 
در این راه

 

 
 
جهان را متحول کردند

 

 
 
و ما امروز 

 

 
 
در آن کسوت،تنها به خدمات عظیم آن علما و

 

 
 
دانشمندان می اندیشیم.

 

 
 
ما را یاری فرما تا همانند آنان خدمت کنیم.

 

 
 
الهی! امروز در

 

 
 
طریقی گام برمیداریم که استاد شهید؛ مرتضی مطهری در آن گام

 

 
 
برداشته است.

 

 
 
ما را

چون ایشان مدد فرما .
فرهنگ و ادبیات فارسی...
ما را در سایت فرهنگ و ادبیات فارسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ساسان خاکسار sasansasankhaksar بازدید : 249 تاريخ : يکشنبه 7 ارديبهشت 1393 ساعت: 5:11

 بنام یگانه امید در جهان خلقت که پروردگارعالمیان است و همدم عابدان.
 
ای انیس ذاکران  ما مستمندان را دستگیری و ما       بی پناهان  را پناه .
 
از ما پاک کن گناه و بر ما بگشا راه.
 
مادر؛ نشان رحمت است و آیتی از آیات عنایت شده به بندگان که پروردگار محب الجمال در کمال عطوفت  به آدمیان  بخشیده است.
 
 این الهه ی نور ، پرتو افشان  ایمانی است که   مؤمنانش را نعمات بیشمار و خیرات بیکران روا داشته و به دعایش  جهانی پر نصیب گردند.
 
مادرم؛ هر چه  می اندیشم  از لطف  مهربانیت بیش از پیش  به خاطرم میآید.
 
چه بگویم تا تو را روا باشد که منزلت و شأن تو بیکرانه است.تو سرشاری از عشقی  و  عشق ؛تنها قطره ی اشکی است در کنج چشمهایم. 
 
  مادرم، مرا توانی نیست تا به شایستگی تقدیرت نمایم "تنها آنچه دارم سخنی است تا سپاسگذاردستان آکنده از مهر و عطوفتت باشد.  شرمنده ام که بضاعتم همین دو جرعه اشک است که شبها از کنج گونه هایم روان است و این بغض فرو خوده ام .
 
   آنشب که پدرم مسافر آسمانها شد و باز نیامد،آنشب که آغوش پدر,آرزویی دور و دراز شد برایم  تو بالینم را  از طراوت مهرت سرشار نمودی و محنتم را به جان خریدی وبیش از پیش، دلدارم شدی؛
 
اکنون با نگاهت آرامم. مادرم؛  ای تمام آنچه از این غربت  دور برایم مانده . این دو جرعه اشگ تقدیم تو که بضاعتم برای سپاس از تو اندک است.  بمان و باز بمان که پدر  پروازش  را بازگشتی نبود.مادر ؛ تو تمام ثروتم ،      
 
  ای الهه ی خوشبختی  ای طلوع صبح  ای  گرانبار. روزت مبارکباد.
فرهنگ و ادبیات فارسی...
ما را در سایت فرهنگ و ادبیات فارسی دنبال می کنید

برچسب : مادر مقام شامخ و بسیار,والایی در عالم عرفان دارد, مادر؛یک مقام اعلای عرفانی است, نویسنده : ساسان خاکسار sasansasankhaksar بازدید : 255 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1393 ساعت: 5:54

 بنام خالق عشق . مادر تو محبوبترین زنان عالمی و از آنجایی

 که مقام شامخ تو ستودنی است؛ تو را با آن عظمت روحانی و

 آن جلال عرفانی  در خانه ی قلبم جای میدهم تا هزاران بار

 ببوسمت و ملیونها بار ببویمت و بازهم بگویم با تمام وجودم فقط

 تو را دوست دارم. 

فرهنگ و ادبیات فارسی...
ما را در سایت فرهنگ و ادبیات فارسی دنبال می کنید

برچسب : مادر الهه ی نور و مهربانی و مقامش عرفانیست, نویسنده : ساسان خاکسار sasansasankhaksar بازدید : 304 تاريخ : شنبه 30 فروردين 1393 ساعت: 4:20

بنام  حضرت دوست.سال نو که میرسد از راه جهان  به نیروی عشق جانی تازه میگیرد و جهانیان به شادباشی  حلول  محبت در  پناه حضرت محب الجمال  که محبوب  عاشقان و معبود موجوداتست  بسی خرسندند و رقصان ؛ و  به

شکرانه ی این همه  منت که  باری تعال بر ما نهاده است پای خوان نعمتش  پایدار مینشینیم و "با هفت سین" نوروزی ؛دل خوش میداریم.

امید که  این  عید نوید روزهای  زیبایی باشد  و طراوت تا سال ها بر  سیمای نورانی خلایق مخلص و پاک فطرت جاری و ساری گردد. بهاری نیک و روزگاری متعالی  برای هم وطنان و سایر جهانیان آرزومندیم.

هرآنچه  درسایه سار فرهنگ دینی  نیکوست؛  آمال ماو نیز دارای قداست میباشد و امیدواریم امسال هم با تدبیر عالمان وبزرگانمان شاهد روزگارانی نیکو و بهین  همچون گذشته باشیم .

یاران!بیایید سال  نو را با محبت بیآغازیم و قلوب خویش را به اذکار  الهی  آرامش دهیم. نوبهار پیامی جز  رحمت بیکران حق بر جمیع خلایق  دارد مگر؟ و بهاران  همه  عنایتی واسعه از درگاه آن ذات یگانه است تا ما زمینیان قدر دان  نعمات پروردگارمان باشیم.

 

 

فرهنگ و ادبیات فارسی...
ما را در سایت فرهنگ و ادبیات فارسی دنبال می کنید

برچسب : بهارتان خجسته و عیدتان فرخنده باد, نویسنده : ساسان خاکسار sasansasankhaksar بازدید : 267 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1393 ساعت: 19:59

 

 بنام حضرت حق که تمامی عوالم کون و مکان  بنور او مشتق  گشت «تو مبدئی و جهان از وجود تو مشتق|که همچو مصدر و در وی نهان شدی ز عیان»{مدایح حاج میرزا حبیب الله مدیحه شماره15 از ترکیب بند}و  زذاتش خوش آفرید و جان بخشید .هستی؛آیینه ای است تمام نما؛ به ما عنایتی است عالی  زان ذات متعالی.«جام جهان نما دل انسان کامل است|مرآت حق نما به حقیقت همین دل است »{قصیده  شماره 3 از دیوان اسیری لاهیجی  و ملحقات}آسمان و کهکشان,کاینات و زمینیان,آشکارو نهان خاصه نیکان و مخلصان؛همه ذکر تسبیحش بر لب و  عابدانی هستند در تب و تاب وصال او  و آن ذات یگانه ازین روی که به حهان و جهانیان نظر لطف دارد ؛تمامشان را  در پناه خود دارد مگر ظالمان و شیطان صفتان  « گر چه ندارم عمل  ,هست امیدم به تو | یک نظر لطف تو ,  به ز جهانی عمل»{دیوان شاه نعمت الله ولی در قصاید و ملحقات}و«آینه بردار و در وی کن نظر  |صورت و لطف الهی می نگر»{قسمت دوم از دو بیتی های شاه نعمت الله ولی}و «چه عجب گر نظر لطف تو باشد به کمال| روح را نیز نگاهی سوی غالب باشد»{دیوان شیخ کمال خجندی/غزل شماره351} و البته خطا کاران و ناراستان که این گروه شرک و کفر خواه ناخواه فاسدان محکوم به دوزخند و عذابشان محتوم و دوزخشان نصیب. مگر دل از وساوس و هواجس کنده و توبه آرند و دل  به نور ایمان  روشن گردانند و باور کنند که"«...جان جهان نما دل انسان کامل است|مرآت حق نما به حقیقت همین دل است|دل مخزن خزاین سر الهی است|مقصود هر دو کون ز دل جو که حاصل است|{قصیده شماره3 حزین لاهیجی /قسمت ملحقات دیوان اسیری لاهیجی}».اساس و بنیاد جهان بر مدار عشق و کمال واقعی در درک  عشق؛ به ذات حق است. به قول "اهلی شیرازی"این غم عشقست که آدمی را به کمال مطلق سوق میدهد آنچنانکه  در غزل1120 از دیوان شعریش فرمود:«کمال عشق و محبت غم است ای اهلی!|خوشیم با غم و  در غایت کمال خوشیم|». پیامبران الهی همواره نسبت به ذات حقتعالی  عشق می ورزیدند و به قول "فروغی بسطامی«به راستی همه کس قدر وصل ؛کی داند؟»این یک معرفت عالمانه است که آدمیان مخلص را حاصل میآید. یک نوع محبت غریزی و فانی هم میان تمامی موجودات پدیدار است که این به اشتباه "عشق "خوانده میشود. به قول فروغی بسطامی:«وجود آدمی از عشق میرسد به کمال| گر این کمال نیابی ؛کمال نقصان است». برخی از آدمیان نام دلبستگیهای  دنیوی خود را به اشتباه ؛"عشق"میگذارند.اگر "عشق" مستوجب رشدو تعالی نگردد؛هوسی آنی بیش نیست. به قول "هلالی جغتایی«تکیه بر عشق جوانان هوسناک نکن| که بغیر از هوسی نیست در این بولهوسان».{غزل شماره293 دیوان هلالی جغتایی}در فرهنگ معین آمده است که:«محبت؛محو محب است به صفاته و اثبات محبوب است به ذاته که تمام صفات خود را در طلب محبوب نفی کند...هجویری گوید:محبت حق نسبت به بنده ارادت خیر [است] و رحمت و محبت الهی است...محبت بر چند وجه است:یکی به معنی ارادت به محبوب...که مخصوص مخلوقات است و دیگر معنی؛احسان باشد و ... که [وی را ]به درجه ی کمال رساند... و محبت حق به بنده خیر است و  محبت بنده بر حق؛طاعت است و هر [اندازه]محبت [نسبت به معبود]زیادت گردد ,طاعت زیادت شود و از این جهت بعضی گویند ؛محبت [بنده به خداوند]موافقت است در طاعت». به قول حافظ شیرازی:«دل؛سرا پرده ی محبت اوست|دیده آیینه دار طلعت اوست».در سوره"بروج؛آیه14 آمرزش و دوستی خداوند نسبت به بندگانش ؛مورد توجه است.«و هو الغفور الودود[او آمرزنده و دوست دارنده است].»در سوره ی مریم؛آیه ی 96خداوند آنانی را که ایمان آورده اند  و کارهای شایسته داشتند مورد  توجه قرار داده و میفرماید: «آنها را محبوب همگان قرار دادیم». در سوره های بلد"آیه17" واقعه آیه ی"16آل عمران"15 توبه "128فتح "29و...سخن از ملاطفت ؛ محبت , شفقت , رأفت , عطوفت و رحمت میان حضرت حق و بندگان و رسولان الهی و خلق عالم  به میان آمده است.336 مورد  در قرآن کریم آمده که در همه ی این موارد سخن از دوستی خداوند نسبت به بندگانش و محبت بندگان نسبت به  حضرت حق به مبان آمده است. پروردگارا  ما را بیامرز و یک لحظه به خود وا مگذار.

فرهنگ و ادبیات فارسی...
ما را در سایت فرهنگ و ادبیات فارسی دنبال می کنید

برچسب : الهی ؛ما را,در پناه لطف خویش بیامرز و بیش از پیش توفیق بندگیمان ده!, نویسنده : ساسان خاکسار sasansasankhaksar بازدید : 264 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1392 ساعت: 2:22

 بنام,حضرت  حق ؛جمیع الخصال و محب الجمال که به نور معرفتش هر طالب فیض

 به کسب توفیق نایل آید و گناه و زشتی در نظرش بسی زایل .

صلوات مارا بپذیر و توفیق کسب  انوار از درگاه عبودیتت نسیبمان کن.

باری در این مقال ؛مجالی چند یافتم تا در پی معنی«صدق»مطالبی چند جستار نمایم.

باشد که قبول افتد و مذاق صاحب ذوقان و اهل دل را بیاراید.

در فرهنگ معین آمده «آنست که هر چه داری بنمایی و با خدا و خلق در سر و علانیه و

 زبان راست آیی».صدق؛«صفا و راستی و خلوص»است.که فرموده اند«آمنا و صدقنا»

و قدم صدق «کردار نیک»است.د ر کیمیای سعادت ؟رکن چهارم/رکن منجیان/باب سوم؛

در مقام صدق آمده است:«بدان که صدق به اخلاص نزدیک است و درجه ی وی بزرگ است

 وهر که به کمال آن رسد نام وی صدیق است...رسول اکرم  که/ سلام خدا بر او باد

/در پاسخ اینکه کمال در چیست؟فرمود: «گفتاربه حق و کردار به صدق» ...واین صدق

 در شش چیز است که هر کس آن سه به کمال رساند صدیق است. نخست در زبان که

هرگز دروغ نگوید؛مگر به مصلحت و قصد و نیتی که برای [حقتعالی] باشد....دل از

 زبان صفت گیرد؛کمال صدق [لسانی] در دو چیز است ؛

 اول آنکه راست خود [عیان و بی پرده ] بگوید

 و در آن تعریض نباشد و[همگان آنرا فهم کنند]...

[ مگر آنکه دروغ از برای  مصلحت اندیشی]باشد

 تا از درجه ی صدق نیافتد.در صلح دادن مردمان در دروغ رخصت است؛

لکن کمال آنست تا در این جای تواند تعریض کند و صریح دروغ نگوید.

پس اگر گوید چون صادق [است]قصدو نیتش برای خدایتعالی است و برای مصلحت گوید

 که از درجه ی صدق نیافتد.»دومین مرحله از مراحل شش گانه ی صدق

طبق گفتار  حکیم غزالی در کیمیای سعادت در رابطه عبد با معبود است.یعنی

 اگر در طریق عرفان گام نهاد تمام هم و غم او وصال با معبود باشد

 و دل  تا زبانش را خلوص نیت فرا گیرد.اگر توبه میکند به آن واقف باشد

 و با معبود خویش تا پای جان و با تمام وجود قول دهد.«کمال دوم[صدق]در مناجات

 با حقتعالی است [که با خدای خویش ]صدق از خود طلب کند...صدق دوم در نیت [است]

که هر چه بدان تقرب کند جز خدای تعالی نخواهد[به آن]و[با آن]آمیخته نکند.این اخلاص بود

 و اخلاص را نیز صدق گویند.»از سخن غزالی معلوم میشود که

نمازگذار صادق  با حضور قلب به  محراب عبادت میرود.مرحله ی دیگر« صدق »در«عزم» است

 و «وفا به عزم»...پیداست که در طریق عبودیت و قرب الی الله آنچه اعتبار دارد

ثابت قدم بودن است و اگر کسی خواستار آنست که به کمال ایمان دست یابد

 رمز آن صداقت همه جانبه با ذات حضرت حق است.

در رساله قشیریه /باب سی ام/آمده است:«صدق ؛ستون همه ی کارهاست...

و صدیق آن [است]که در[همه ی کارها]افعال و اقوال و احوال صادق[باشد]...

و صدق نگاه داشتن گلو [است] از حرام...ابرهیم خواص گوید:"صادق را نیابی مگر در گزاردن فریضه یا فضایلی که [بین او و معبودش است] و صادق را سه چیز بود

 حلاوت و هیبت و نیکویی.».در لباب الباب مثنوی کاشفی /عین دوم/ شماره ششم/نهرپنجم/

 پیرامون صدق آمده است:«سالک باید که صدق را بدرقه ی راه خود سازد

و در اقوال و احوال و احوال ان صفت را [رعایت]کند تا به درجه صدیقان رسد

چنانکه بزرگی گفته است که:دل بیارامد ز گفتار صواب|همچنانکه تشنه آرامد ز آب|صدق؛

بیداری هر حس میشود|حسها را ذوق مونس میشود|

هیچ غیر از راستی نرهاندت|داد سری راستی می خواندت|دل نیارامد ز گفتار دروغ

|آب و روغن هیچ نفروزد فروغ|...

رنگ صدق و رنگ تقوا و یقین|تا ابد باقی بود بر متقین...منبع کذب ؛هوای نفس است

 و چون کسی از هوای نفس بگذرد ,جز راستی از او در وجود نیاید.خلق مست آرزویند

 و هوا|زان پذیرایند کذب و حیله را...».صدق ؛کلید رهایی از جهد است.

ابو سعید ابولخیر در قسمت ششم از رباعیات خود آورده است:

«در ظلمت حیرت ار گرفتار شوی|خواهی که ز خواب جهل بیدار شوی|در صدق طلب نجات

زیرا که به صدق|شایسته ی فیض نور الانوار شوی».

عطار نیشابوری  در سر آغاز کتب گرانسنگ منطق الطیر

و در مجمع مرغان چنبن آورده است که:

«همچو یوسف بگذر از زندان و چاه|تا شوی در مصر عزت پادشاه|

گر چنین ملکی مسلم آیدت|یوسف صدیق همدم آیدت|».اوحدی مراغه ای

در مثنوی جام جم و در بیان راستی و راست کرداری آورده است:

«راستی کن که راستان رستند|در جهان راستان قوی دستند |

رستگاران بلند نام شوند| کجروان نیم پخته خام شوند|

یوسف از راستی رسید به تخت |راستی کن که  که راست گردد بخت|

راست گوینده  راست بیند خواب|خواب یوسف که کج نشد دریاب|

چون در او بود راست کرداری|خواب او گشت قفل بیداری|

چون به نیکی درید پیرهنی|شد مسخر چو مصرش انجمنی|

پیرهن کین بود مقاماتش|دیده روشن کند کراماتش|گو بدر!بر تن نکو رفتار

|پوستین گرگ و پیرهن کفتار|دامنی را که در کشی ز هوا|این اثرها کند  رواست روا|

به گزاف آنچنان عزیز نشد |که گرفتار خفت و خیز نشد|

چون خیانت نکرد با دل جفت|راست آمد هر آن حدیث که گفت|

پاکدل را زیان به تن نرسد|ور رسد جز به پیرهن نرسد|...

قول و فعل تو گر نگردد راست|هر چه خواهی نمود جمله هباست|...

آخرین یار اولیا صدق است|اولین کار انبیا صدق است|

تا نگردد درون و بیرون راست|بوی صدق از تو برنخواهد خواست|...

صادقی, هرچه جز خداست بباز!|از بد و نیک با خدا پرداز|...».

باری ختم این مقال,سخنی است گهربار از رسول صداقت و نیکی,   حضرت محمد صلوات الله  که فرمود:

«راستی پیشه کنید که راستی دری است از درهای بهشت و از دروغگویی بپرهیزید که دروغگویی

دری از درهای جهنمست 1987نهج الفصاحه/ ابولقاسم پاینده/انتشارات جاویدان.

 

فرهنگ و ادبیات فارسی...
ما را در سایت فرهنگ و ادبیات فارسی دنبال می کنید

برچسب : صدق در عرفان اسلامی, نویسنده : ساسان خاکسار sasansasankhaksar بازدید : 374 تاريخ : يکشنبه 11 اسفند 1392 ساعت: 2:39

 

عنایت الهی

بنام تو ای آفریدگار جهان,ای مهربان مهربانان,ای  ذات عشق,

ای حقیقت محبت و ای محب الجمال بی مثال,از خوان نعمتت به حکمت تو روزی خوریم

و به عنایتت توانی است برایمان تا عبادتت نماییم و زبانی که تحمیدیه ها  بخوانیم

و به لسان تضرع و خشوع کلام تسبیحت نماییم.

«همه عالم جمال حضرت اوست|او جمیل و جمال دارد دوست|

هم محب خود اوست هم محبوب|عشق و معشوق و عاشق نیکوست».

{دیوان شاه نعمت الله ولی/دوبیتی ها/ قسمت اول}.

شیخ فرید الدین عطار نیشابوری در بیان الارشاد و مناجات ختم کتاب

مفتاح الاراده  میفرماید:«رفیق راهمان گردان عنایت|که تا بفزایدم هر در هدایت».

عنایت به گواه فرهنگ معین عبارتست از:

«علم حقتعالی به مصالح امور بندگان / علم محیط الهی وعلم [ حضرت حق تعالی] به نظام

وجودی جهان».همچنین در زیل عنایت ازلی ؛در فرهنگ معین آمده است که:

«عنایت ازلیه همان قضای الهی است یعنی علم حق به آنچه سزاوار است هستی پذیرد.»

در لغتنامه ی دهخدا در بیان عنایت الهیه آمده است که:

«عنایت سابقه بر وجود اشیاء است که عین علم و عین لطف است.»

انبیا و اولیای دین به سبب اینکه « پرورش یافتگان ازل» هستند{لغتنامه دهخدا}

و «نقاش ازل»به آن پاکدلان معصوم بعنوان برگزیدگانش مینگرد؛ خود انساتهایی هستند

که عنایت پروردگار بر بندگانند و به آن اولیای الهی

و کاملان پاکی و متانت و وقار اگر بندگان تمسک  کنند

و سیره ی زندگانیشان را فرا راه خود قرار دهند ,

درمییابند که  آنان بزرگترین عنایت الهی بر بندگانند.

«الهی !به عنایت ازلی تخم هدایت کاشتی /

به رسالت انبیا آب دادی/به معونت و توفیق پروردی/...

خداوندا!سزد که اکنون سموم قهر از آن بازداری!

و کشته ی عنایت ازلی را به رعایت ابدی مدد کنی!».

{مناجاتنامه خواجه عبدالله انصاری/ مناجات112}

پیداست عنایت به معنی تمام خود عطایی است الهی

که از روزگار ازل بر بندگان از سوی حضرت حق صادر شده است.

«ازل؛امتداد ظهور معنی است با صور اسما و صفات به اعتبار سقوط اضافات»

و آن«زمان بی آغازو زمان بی انجام».{فرهنگ معین}

و توفیق ازلی به گواه فرهنگ لغت دکتر محمد معین عبارتست از:

«تأیید الهی در ازل» درامثال و حکم دهخدا آمده است:

«جایی که نظر عنایت الهی نباشد,سعی مخلوق چه اثر کند الهی مرگ مصیبت نباشد!

الهی طفل بی بابا نباشد!الهی دعای پدر بی اثر نباشد!الهی هیچ سفره ای یک نانه نباشد!

و هر آنکس عنایت بود از خدای|همه کام آهیش آید به جای».

عنایت حقتعالی مشمول روزگارانتان و توفیق رفیق راهتان.


برچسب‌ها: باران و نور عنایتمان ببار, درگذشتگانمان را بیامرز وعمر با عزتمان ببخش, زبانی که ثنایت گوید وهمتی که ترا جوید

[ جمعه نهم اسفند 1392 ] [ 13:7 ] [ ساسان خاکسار ]

نظر بدهید

آثار همت در توفیق

بنام حضرت دوست که جهان و جهانیان

,آسمان و آسمانیان ؛

همه معبودشان اوست.

از دیدگاه اهل ذوق و معرفت؛

همت,«کمال مطلوب غایت آرزوست»

.این  یک نیروی فوق بشری است

و معتقدیم تنها  اهل کمال و سعادت به

این گوهر والا دست مییآبند.

همچنان است گفته ی شیخ اجل 

که فرمود:

«شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا|

بر منتهای همت خود کامران شدم».

عرفا و اهل معارف الهی؛آنرا

«توجه قلب و قصد اوبه جمیع قوای

روحانیه به جانب حق برای حصول کمال

خود یا برای دیگری»میدانند.

این مطلب به گواه  سید شریف جرجانی

است .او فقیه /متکلم و محدثی است که

این مطلب را در رساله ی عربی خود

"تعریفات" ارائه نموده است.

اسیری لاهیجی در مثنوی اسرار الشهود

و در ضمن یکی از حکایات این کتاب

میفرماید:

«مرغ معنی صورت همت شناس

|همت آید کار دینت را اساس»

.در مجموعه آثار عطار نیشابوری ؛

آن قسمت از این مثنوی تمثیلی که

هدهد, لب به نصیحت بلبل میگشاید

و از آنجا که در این تمثیل ؛

این پرنده خبر از هر شهرو دیار دارد

, به بلبل چنین میگوید  که:

«تو را همت به قدر هستی خویش|

مرا همت به قدر از آسمان بیش».

شیخ عطار در مثنوی"مظهر العجایب"

قسمت دوم و در پند پدر به فرزند چنین 

میفرماید:«همت پستت کند پست

ای پسر|همت عالیت سازد همچو زر».

همت؛

یک  توان  و شایستگی درونی است

که گاه در افراد به مقدار  و  اندازه کم و

در برخی از آدمیان  بسیار افزون است

ولی "همت بلند داشتن"

عامل توفیق در زندگانیست .

همانگونه که فرموده اند:

«همت بلند دار که مردان روزگار|

از همت بلند به جایی رسیده اند».

بلند همتی کوششی است که

در راه وصول به حقیقت لازم و

مفید فایده خواهد بود.

همانگونه که حزین لاهیجی

در کتاب مثنوی مسمس به خرابات

و در نصیحت سلطان گوید:

«قوی داردلرا و همت بلند|

به همت توان گشت فیروزمند».

شیخ بهایی در مجموعه کشکول "

دفتر چهارم-قسمت دوم-و بخش پنجم؛

همت را عامل پیروزی و کامروایی در نبرد

دانسته  که میفرماید:

«دشمن اگر ز پستی همت لگد زند|

تو خاک راه او شو وهمت بلند کن».

به سیره ی اولیای دین رجوع کنید.

فیض کاشانی در غزل شماره67 خود

در قسمت اول غزلیاتش

چنین می فرماید:

«سالک راه حق بیا  همت از اولیا طلب|

همت خود بلند کن  سوی حق ارتقا طلب

 

.تکاپوی مضاعف در طریق خیرات و

اخلاق نیکو ؛همواره عواملی هستند

که در توفیق به تعالی و پایندگی مؤثر

واقع  خواهند شد .

ابن یمین در قطعه ی شماره717از دیوان

شعریش میفرماید:«همت بلند دار که نزد

خدا و خلق|باشد به قدر همت تو اعتبار تو».


برچسب‌ها: توفیق؛رفیق راهتان

[ سه شنبه ششم اسفند 1392 ] [ 0:32 ] [ ساسان خاکسار ]

نظر بدهید

عبودیت در سایه سار اخلاص

بنام حضرت حق که انوارهدایت و محبت از نگاه آکنده از

الطافش مشتق گرددو این نظر لطف, بر بندگان حلاوتی

بسیاراست و عنایتی است لذتبار.ای یگانه دادار هستی !

مباد آنزمان که نگاهم نکنی  که اگر نظرت  به سویم نباشد

خاکم به سر.«الهی!نسیمی دمید از باغ دوستی,

دل را فدا کردیم, بویی یافتیم از خزانه ی دوستی,

به پادشاهی بر سر عالم ندا کردیم, برقی تافت از مشرق

حقیقت-آب و گل کم انگاشتیم,و دو گیتی بگذاشتیم-

یک نظر کردی,در آن نظر  بسوختیم و بگداختیم,بیفزای نظری

- وین سوخته را مرحم ساز و غرق شده را دریاب».

{مناجات نامه خواجه عبد الله انصاری-مناجات هفتم}

.بی حمایتش زندگی فاقد معناست و بی  رفاقتش

دلها آکنده از افسردگی و  بی یادش آسایش خوابست

و خیال عبث.الهی یادت بر روانمان و رفاقتت با بندگان

مستوجب  استحکام امید و ایمانمان.«یارب به دو نور دیده ی

پیغمبر"یعنی به دو شمع دودمان حیدر"بر حال من از

عین عنایت بنگر"دارم  نظر آنکه نیفتم ز نظر».

{دیوان ابو سعید ابولخیر "رباعیات"قسمت سوم}

آدمی که  به خودش از روی کبر مینگرد در وادی معرفت

چگونه سیر کند؟ جویای حقیقت,بی آلایش است.

«پیر طریقت گوید نظر دو قسم است:نظر انسانی و

نظر رحمانی؛نظر انسانی آنست که تو به خود نگری

و نظر رحمانی آنست که حق به تو نگرد و تا نظر انسانی

از نهاد تو رخت بر ندارد نظررحمانی به دلت وارد نمیشود...

یچاره و مهجور کسی که از ذکر خدا غافل باشد

و از جمال نام او محروم....آن دیده که او را دید به غیر او

کی پردازد؟آن جان که با او صحبت یافت با آب و خاک چند

سازد؟...خود را چه انگاری ای مسکین؟ خود انگاری را

قدری نیست.خود را چه آرایی؟ خود آرایی را نویی نیست,

بگذار تا زیور دل,بی تو "تو را آراید,بگذار تا دوستی حق"بی تو

, تو را پسندد...ای جوانمرد!آن نفسی که از سرنیاز و گداز

و سوز دل از سینه بر آید تا به حضرت اعلا رسد آنرا حجابی

و مانعی پیش نیاید...خداوندا!همچون یتیم بی پدر گریانم و

در مانده در دست خصمانم-خسته ی گناهم و ...دریغا که

روزگار بر باد دادیم و شکر نعمت ولی نگذاردیم. دریغا که قدر

عمر خویش نشناختیم...چون زاری و خواری آدمی به غایت

خود رسد و عجز و تضرع وی ظاهر گردد؛ خداوند تدارک دل او

ما را در سایت فرهنگ و ادبیات فارسی دنبال می کنید

برچسب : توکل به پروردگار عالمیان,رمز توفیق است, نویسنده : ساسان خاکسار sasansasankhaksar بازدید : 226 تاريخ : يکشنبه 11 اسفند 1392 ساعت: 0:28